دل نوشته های زیبا و ناب
بهانه هایت تکراری بود و دیگر چیزی از ماندن نسرودی
من اما ماندنی ، با یاد تو در گوشه ای میخواندم :
تو عشق منی ، بی تو من خواهم مرد…
وقتی به خود بازآمدم افسوس ، رفته بودی بی خداحافظ !
بی تو دیگر هیچم ، پوچ و نابود و ضعیف…
کاش می ماندی ولی ، رفتی و با رفتنت ویرانه کردی هستی ام را…
دل نوشته شاخ
خاطره های تلخت همچون همنفسی کهنه برای قلب تنهایم به جامانده است !
حالا که نیستی دیگر صدای تپش قلبم را احساس نمیکنم ؛
شاید… شاید دیریست این حقیقت تلخ را پذیرفته است
که دیگر برای یاد او چشمانت را بارانی نخواهی کرد !
تسلیت قلب صبورم !
ای که تمام هستی ات را به فدای وجودی کردی که از وجودت هیچ نفهمید
و تو را همچون نیلوفری تنها در میان دنیای مرداب زندگی رها کرد…
آرامتر ناله کن ای دل… آرام…
آنکه مرا به قصدِ کشتِ رویاهای ترک خورده ام رها کرد ، از تو صدایی نمی شنود !
بهترین دل نوشته
بر دیوار ناباوری هایم تکیه گاهی ساخته ام سخت عمیق ،
تا جایی که دیگر بی وفایی ها بر قلب خسته ام نشان بر جای نمی گذارند
و دردها گدازه های آتش را بر زبانم نمی نهند !
من دیگر نایی ندارم ، نه برای عاشقی و نه برای هیچ چیز دیگر…
کاش میشد در قلب دلم زبانی داشتم تا ناباوری هایم را فریاد کند !
کاش میشد پرنده ی رویاهایم در قفس تنهایی نمی پوسید
و تک ستاره ی آسمان شبهای زندگی ام مرا به امید خورشید سوزان فردا رها نمیکرد !
چه بیایی و چه نیایی دیگر مهم نیست !
من تو را برای قلبم صدا میزدم ، قلبی که از نبودنت سالهاست ایست کرده است…
منبع : دل نوشته