اس ام اس ها
می خوام و می خواستمت تا نفسم بود
می سوختم از حسرت و عشق تو بَسَم بود
مشیری
در این گلشن بود خاکم ، نه آن مرغ هوسناکم
که هر ساعت به گلزاری کشاند آشیانش را
شفایی اصفهانی
سوختیم و جوهر ما بر کسی ظاهر نشد
چون چراغان شب مهتاب بی جا سوختیمشعر