زیبا
دستم را گرفت و گفت دستانت چقدر عوض شده سری تکان دادم
و گفتم :بی انصاف دستان من تغیر نکرده تو به دستان دیگری عادت کرده ای
نرو
نزارکه بعد ازاین دنیا به عشق شک بکنه
هرکی دلش جای دیگه است عشقو بخواد ترک بکنه
نفس زدم از ته دل معصوم این قلب به خدا….!
نزار بشه محال واسش باور عشق آدما…
دلم برای لمس نگاهت سخت تنگ است
به کدام بهانه حواسش را پرت کنم؟